جدول جو
جدول جو

معنی بامبه خور - جستجوی لغت در جدول جو

بامبه خور(فَ)
درتداول عامه، دم و دستگاه. شور وولوله. تبختر و تکبر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- با اهن و تلپ، با تبختر هر چه تمامتر.
- با اهن و تلپ تمام، با کبری بسیار.
-
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ قَ رَ)
، در تداول عامه توسری خوردن. و رجوع به بامبه و بامب و مترادفات آن شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد که در 48 هزارگزی شمال باختری فریمان و در دامنه واقع شده و دارای آب و هوای معتدل و 130 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بِ خُرْ)
یکی از چهار دروازۀ جی (اصفهان) یکصدوهفتاد سال قبل از اسلام بنا شده است. (محاسن اصفهان چ طهران ص 92)
لغت نامه دهخدا